ღ♥ღتو نوبرانه ی یک عمر انتظار منیღ♥ღ
تنها برای تو
نميدونم بايد بنويسم يا نه... راستش ي چن وقته ك احساس ميكنم ديگه حرفام برات مهم نيس... نميدونم بايد چطوري بگم ك متوجه حرفم بشي... واس حرفايي ك كلي تو ذهنم برنامه ريزي كردم ك بگم يانه... يا اينكه چطوري بگم.. وقتي ميگم هميشه پشيمون ميشم چون احساس بدي ب ادم دس ميده وقتي ميبينه ك طرف اون حرفا براش مهم نيست... من ب درك...فكرام ب جهنم...اصن بذار احساسم ب حساب نياد... ولي همش ميترسم عشقم ازدستم بره... رابطمون خراب شه...اينو اصلا دلم نميخواد اتفاق بيفته حتي نميتونم فكرشو هم تحمل كنم... اين عشقو باچنگودندون چسبيدم ك هميشه برام بمونه تو فقط براي من باشي... دلم نميخواد خراب شه... يزدانم لطفا وقتي ميخواي بم قول بدي قبلش فك كن ك سرحرفت ميتوني وايسي يا نه... اين ازاينكه بدقولي كني خيلي برام بهتره... من بيش ازحد ناراحت شدم وقتي اوندفه جونمو قسم خوردي ك درمورد اونموضوع حرف نزنيم اما 10دقه بعد باز گفتي... يزدان چي شده اخه... چرا اهميتم برات كم شده؟ ميدونم دوسم داري پس چرا اينكارارو ميكني ك شك كنم؟ ب اينا ك فك ميكنم نميشه فقط دردم دوري ازت باشه... ديگه گريه هاي شبانه م فقط براي دوري نيست... ايناهم خيلي منو ناراحت كردن...
نظرات شما عزیزان:
من از زندگيت چيز زيادي نمي دونم...
ولي منم مث تو دلتنگم...
ميخوام تو ذهنم از بينش ببرم...
ولي نميشه...
نمي تونم فراموشش كنم...
فك كنم دردمون ي جورايي مشتركه...
اگه بياي وبم ميبيني همه چيز هنوز ب نام اونه...
هنوز ميخوامش...
ولي...
هيچ وقت نخواس حسمو بفهمه...
اميدوارم تو مث من نباشي...
منتظرتم
فقط خواستم بگم انقدد خودت رو تباه نکن !
عشق ورزیدن به کسی که عاشقت نیست اصراف عشق و محبت!بای
اگر خوابت برد...
سرت رو زمین نذاره ...
miss-A |